کفرو ایمان چه به هم نزدیک است مرز درعقل وجنون باریک است عشق هم دردل ما سردرگم مثل ویرانی وبهت مردم خون چرا در رگ من زنجیراست؟ زخم من تشنه ترازشمشیراست مستم ازجام تهی حیرانی!!!! باده نوشیده شده پنهانی!!!! من ورسوایی واین بار گناه ؟ تو وتنهایی وآن چشم سیاه ازمن تازه مسلمان بگذر بگذر!بگذر!ازسرپیمان بگذر!بگذر!
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب